چرا نوجوانان شروع به سیگار کشیدن میکنند؟ یک بررسی رشد ناکافی مغز را مقصر میداند
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۷۶۹۲۲
به گزارش همشهری آنلاین اخیرا بررسیها نشان دادهاند که دقیقا کدام یک از بخشهای مغز در دوران نوجوانی به رشد کامل نرسیدهاند و به این ترتیب امکانهایی برای جلوگیری از این روند و کاستن از سیگار کشیدن در میان نوجوانان در سراسر جهان مطرح میشود.
یک بررسی جدید که نتایج آن در ژورنال Nature Communication منتشر شده است، پژوهشگران انگلیسی و چینی دریافتند که حجم ماده خاکستری در مغز با گرایش به سیگار کشیدن در دوران نوجوانی ارتباط دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تروور رابینز، روانشناس در دانشگاه کمبریج و یکی از دو نویسنده این بررسی جدید میگوید: «سیگار کشیدن احتمالا شایعترین رفتار اعتیادی در جهان و علت اصلی مرگومیر بزرگسالان است. شروع عادت سیگار کشیدن با بیشترین احتمال در طول دوره نوجوانی رخ میدهد. اگر شیوهای که امکان شناسایی عامل این افزایش احتمال اعتیاد را فراهم آورد، میتوان آن عامل را هدف مداخله درمانی قرار دارد و به نجات جان میلیونها نفر کمک کرد.»
حجم کمتر ماده خاکستری در بخش جلویی مغز در نوجوانان سیگارییافتههای جدید بر اساس تجزیهوتحلیل تصویربرداری از مغز و گزارش شخصی درباره عادات سیگار کشیدن بوسیله بیش از ۸۰۰ نوجوان و جوان در سنین ۱۴، ۱۹ و ۲۳ است. این پژوهشگران دریافتند به طور میانگین، کسانی که سیگار کشیدن را تا ۱۴ سالگیشان شروع کرده بودند، به طور قابل ملاحظهای حجم کمتری از ماده خاکستری در هر دو لُب یا قطعه جلویی راست و چپ مغز (به خصوص در منطقه ونترومدیال پرهفرونتال این قطعه) دارند.
مغز انسان از دو بافت عمده تشکیل میشود: ماده سفید و ماده خاکستری. ماده خاکستری حدود ۴۰ درصد مغز را تشکیل میدهد. این بافت مملو از بدنه سلولهای مغزی یا نورونها و شاخههایی به نام دندریت است که میان نورونهای مجاور ارتباط برقرار میکنند- و به این ترتیب پردازش اطلاعات را تسهیل و توانایی شخص برای فکر کردن و استدلال سریع را به وجود میآورند. این بخش به خصوص در دوران رشد جنینی گسترش پیدا میکند – و رشد ماده خاکستری پیش از آنکه حتی نوجوانی آغاز شود، به اوج خود میرسد.
منطقه «ونترومدیال پرهفرونتال» در قطعه جلویی یا قدامی چپ مغز با تصمیمگیری و زیر پاگذاشتن قواعد مربوط شده است. جای شگفتی نیست که شخصی دچار کمبود ماده خاکستری در این بخش مغز باشد، با احتمال بیشتری سیگار کشیدن را شروع کند. از طرف دیگر به نظر میرسید از دست رفتن ماده خاکستری در همین منطقه در قطعه جلویی راست مغز(که با احساسات جستجوی لذت و هیجانطلبی مرتبط شده است) فقط پس از شروع سیگار کشیدن بوسیله فرد آغاز میشود- که بیانگر وجود یک حلقه بازخورد یا فیدبک است که تداوم سیگار کشیدن را در نتیجه «برانگیختگی سرخوشانه» ترغیب میکند.
سازوکار عصبی اعتیاد به سیگار در نوجوانانپروفسور بارارا ساهاکیان، از دانشگاه کمبریج و نویسنده دیگر مقاله این بررسی در توضیح سازوکار عصبی که به اعتیاد نوجوانان به سیگار میانجامد، میگوید: «کاهش در حجم ماده خاکستری در منطقه «ونترومدیال پرهفرونتال» (vmPFC) چپ قشر مغز احتمالا باعث رفتارهای تکانهای و زیرپا گذاشتن قواعد می شود.»
«بعد سیگار کشیدن به نوبه خود به کاهش حجم ماده خاکستری در همین قشر «ونترومدیال پرهفرونتال» در قطعه جلویی مغز در سمت راست منجر میشود که با احساس هیجانطلبی و لذتجویی ارتباط دارد و این لذتجویی رفتار سیگار کشیدن را تداوم میبخشد و تقویت میکند و در نهایت به اعتیاد به سیگار منتهی میشود.
این پژوهش که به برررسی هر تغییری در مغز را که پس از شروع سیگار کشیدن در مغز رخ میدهد، پرداخته بود، نشان داد نیکوتین، ماده اعتیادآور موجود در سیگار با تغییرات قابلتوجه مغزی ارتباط دارد.
محدودیتهای بررسی جدیدالبته این بررسی محدودیتهای خودش را دارد. گرچه این بررسی بر اساس یک پایگاه دادههای بسیار بزرگ انجام شده است، دادههای تصویربرداری مغز از افرادی به دست آمده که در چهار کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان و ایرلند) زندگی میکردند. هنوز روشن نیست که چه میزانی از چنین تغییرات عصبشناختی ممکن است در بررسی افراد خارج از اروپای غربی وجود داشته باشد و این تغییرات به چه میزانی با عادات سیگار کشیدن ارتباط داشته باشند. بالاخره که یافتههای این بررسی هنوز نمیتوانند رابطه سبی یا علت و معلولی را ثایت کنند؛ این یافتهها فقط وجود رابطهای قوی را نشان میدهند.
اما اگر این رابطه در پژوهشهای بیشتر ثابت شود، این یافتهها میتواند به پژوهشگران ایدهای درباره چگونگی مقابله با سیگار کشیدن نوجوانان بدهد- چه از لحاظ استفاده از این دانستههای جدید برای پیشگیری از آغاز کردن سیگار کشیدن بوسیله نوجوانان و چه ایجاد مداخلاتی درمانی که اثرات کاهش ماده خاکستری در این نواحی مغز را برطرف کند.
کد خبر 781036 برچسبها مجله نکته بهداشتی روز نوجوان مغز دخانیات - سیگارمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مجله نکته بهداشتی روز نوجوان مغز دخانیات سیگار ماده خاکستری سیگار کشیدن یافته ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۷۶۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش